Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ حجاب و عفاف Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است

Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ حجاب و عفاف Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است

Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ    حجاب و عفاف   Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

امام علی علیه السلام فرمود: «پوشیدگی زن برای او بهتر است و زیبایی اش را پایدارتر می سازد».
(غررالحکم، فصل ۴۴، حرف صاد، حدیث ۱۰)

♥امیدوارم لحظات خوشی را در این وب سپری کنید .♥

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

ارزش بالای حجاب از دیدگاه روان شناسی

جمعه, ۱۵ دی ۱۳۹۶، ۰۸:۴۷ ب.ظ


عده‏ ای حجاب را نیک می ‏دانند و بدان پایبندند و در مقابل ، بی‏حجابی را زشت می‏شمارند و از آن بیزاری می‏جویند ، چنان که گروهی بی‏حجابی را پسندیده ، به آن اهتمام می‏ورزند و حجاب را عملی زشت دانسته ، دامن خود را از آن پاک می‏سازند.

 این نوشتار، فارغ از دلیل‏های عقلی و نقلی و مقتضیات فطری در پی بررسی آثار این دو پدیده است و خوبی و بدی و زشتی و زیبایی هر یک را می‏نمایاند تا هر کس با تدبیر در آثار آن دو، راه صواب پیش گیرد. 

 

 دامنه تأثیر رفتارها 

بی‏تردید زندگی اجتماعی ، خواه بر استدلال عقلی -  فطری - بنیان قراردادهای اجتماعی و... ، بنا شده باشد ، از تاثیر و تاثر متقابل افراد و عملکرد آن‏ها تهی نیست ، خوبی‏ها و زیبایی‏ها برای فرد و خانواده و جامعه مفیدند و زشتی‏ها و بدی‏ها نیز به همه زیان می‏رسانند و تأثیر خود را بر تمام اعضا و ارکان جامعه به جا خواهند گذاشت. 

 در این نوشتار، با پرداختن به برخی آثار تربیتی و روان شناختی این دو پدیده ، سودمندی و ضرر آفرینی هر یک را هویدا می‏سازیم تا هر کس خود آگاهانه تصمیم گیرد.


حجاب و رشد شخصیت‏ 

شخصیت ،  مجموعه افکار ، عواطف ، عادت‏ها و اخلاقیات یک انسان است که به تمایز وی از دیگران می‏انجامد ، به عبارت دیگر ، مجموعه صفات و ویژگی‏های جسمی ، روانی و رفتاری که هر انسان را از انسان‏های دیگر متمایز می‏سازد ، شخصیت نام دارد.

 

بر این اساس ، هر کس شخصیتی دارد که خود را با آن معرفی می‏کند و دیگران نیز او را به همان ویژگی‏ها می‏ شناسند.

 

 در « روان‏شناسی کمال » انسان رشد یافته که انسان خواستارِ تحققِ خود  معرفی می‏گردد، این گونه توصیف شده است ؛ انسانی که نیازهای سطوح پایین (نیازهای جسمانی، ایمنی، تعلق، محبت و احترام ) را پشت سر نهاده در صدد استفاده از توانایی‏ها و قابلیت‏های خود است و به دنبال به فعلیت رساندن خویشتن و تحقق خویش است.

 

اکنون باید دید فرصت رشد شخصیت با رعایت حجاب بیش‏تر فراهم می‏گردد یا با عدم رعایت آن؟ انسانی که پیوسته نگران زیبایی خود است و بیش‏تر در جهت معرفی پیکر خود می‏کوشد، بهتر می‏تواند قابلیت‏های خود را بشناسد و به فعلیت برساند یا آن که سر در باغ اندیشه دارد؟

 

 آیا توجّه به نیازهای جسمانی و سطحی به انسان امکان رشد می‏دهد یا توجّه به نیازهای عالی و مخصوص انسان‏ها؟ آیا غرق شدن در خود نمایی و جلب توجّه دیگران مسیر منتهی به یافتن خویشتن است؟ 

 

انسانی که زندگی‏اش تحت فرمان و اراده‏اش نیست، در حس هویت یابی خود دچار شکست شده است ، تا چه رسد به آن که هویتش را به کمال رساند ، زیرا سلیقه و خواست دیگران در زندگی‏اش تأثیر می‏گذارد و چنان زندگی می‏کند که دیگران می‏پسندند ، نه آنگونه که خود می‏پسندد. 

  بی‏حجاب در اندیشه نمایش خود و زیبایی خویش است ، این امر که عقده حقارت انسان را می‏نمایاند ، زمینه رشد و تعالی وی را نابود می‏سازد ، در حالی که زن مانند مرد یک انسان است و باید از نظر انسانی رشد و تکامل یابد ، کسی که با نمایش زیبایی خود و گزینش پوششی ویژه در اندیشه جلب نظر دیگران به سر می‏برد ، در حقیقت می‏خواهد با تکیه بر جذابیت‏های ظاهری خویش و نه اصالت‏ها و ارزش‏های متعالی خود ، جایی در جامعه بیابد.

 

 در واقع او از این طریق اعلام می‏دارد ، آنچه برایش اصل است و اهمیت دارد ، « زن بودن » او است نه انسانیت و اندیشه و لیاقت و کارآیی‏اش ،  چنین فردی قبل از همه اسیر خویش است و به مغازه‏داری شبیه است که پیوسته در اندیشه تزیین ظاهر و تغییر دکور خود به سر می‏برد و فرصت پرداختن به آرزوهای بزرگ‏تر را نمی‏یابد

حجاب و حرمت خود (احساس ارزشمندی) 

از نظر روان‏شناسی ، قطعی‏ترین عامل رشد انسان « میزان ارزشی » است که هر فرد برای خود قائل است ، به عبارت بهتر ، نافذترین عامل رشد روانی و شخصیتیِ انسان ، سطح حرمت خود او است.

 

درجه ارزیابی فرد از خود ، حرمت خود خوانده می‏شود و در واقع باز خوردی از مورد قبول بودن و مورد قبول نبودن به شمار می‏آید ، این قضاوت در قالب رفتارهای کلامی و غیر کلامی بروز می‏کند و گستره‏ای است که فرد خود را در آن پهنه توانا ، مهم ، موفق و با ارزش و یا ناموفق و بی‏ارزش می‏داند.

 

چنان که گذشت ، « سطح حرمت خود » در سازش یافتگی هیجانی ، اجتماعی و عاطفی تأثیر بسیار دارد و از عوامل تعیین کننده اساسی در شکل‏دهی الگوهای رفتاری و عاطفی است ؛ به گونه‏ای که تردید افراد در ارزشمندی‏شان به ناتوانی در رسیدن به زندگی عاطفی موزون می‏انجامد ، این افراد همواره از آشکار شدن ناتوانی‏هاشان هراسناکند و صحنه را ترک می‏کنند ، از طرفی خلاقیت با «سطح حرمت خود» رابطه کاملاً مستقیم دارد. 

 

به راستی آیا برهنه شدن و کشاندن رفتارهای جنسی به کوچه و خیابان به آدمی ارزش می‏دهد و انسان را از احساس ارزشمندی بهره‏مند می‏سازد؟ البته شاید احساس رضایت آنی و زود گذر پدید آورد ، ولی کم‏تر کسی است که بر خورداری از این حالت و رفتار را ارزش تلقی کند و شخص برخوردار از این روحیه را ارزشمند بداند.

 

 افزون بر این، تامین هر خواسته‏ای همیشه با احساس رضایت همراه نیست ، در جامعه‏ای که برهنگی تمام شریان‏های آن را پر کرده و زن و مرد همواره در حال مقایسه داشته‏ها و نداشته‏های خویشند ، انسان‏ها در تشویش مستمر و دلهره همیشگی فرو می‏روند ؛ زیرا رقابت و مقایسه در میدانی رخ می‏نماید که ظرفیت رقابت ندارد و بدین سبب آدمی به تنوع طلبی حریصانه کشیده می‏ شود.

 

 بی‏تردید تا وقتی این اندیشه فضای ذهن آدمی را آکنده است ، فرصتی برای بروز خلاقیت و ابتکار باقی نمی‏ماند ، ذهنِ مشغول به تصاحب دل دیگران و جلب نظر مردان و پسندیده شدن ، هرگز اندیشه علمی را بر نمی‏تابد و نمی‏تواند یافته‏ای تازه عرضه کند.

 

بنابراین، چنین افرادی هم ارزشمندی را از کف داده‏اند و هم در جبران آن به بیراهه رفته‏اند ، راه رسیدن به احساس ارزشمندی پایدار، رفتن در پی کسب صفات ارزشمند و پایدار است. 

  انسان بر خوردار از حجاب، با دور نگهداشتن خود از دسترس دیگران، سطح ارزشمندی خود را ارتقا می‏بخشد تا آن‏جا که مرد ، نیازمندانه به آستان وی روی می‏آورد.

 

 بی‏تردید اگر زنان این مفهوم را به طور کامل درک کنند ، به پوشیده داشتن و مخفی ساختن پیکر خویش بیش‏تر گرایش نشان می‏دهند و پی خواهند برد که راه احساس ارزشمندی در دسترس و مقبول بودن لحظه به لحظه نیست.

 

 پس حجاب احساس ارزشمندی است ؛ که موقعیتی بلند مرتبه برای زنان پدید می‏آورد و مردان را در محدودیت فرو می‏برد ، اگر چه در بیان به زنان گفته می‏شود که پوشیده بیرون آیید ؛ ولی واقعیت آن است که به مرد گفته می‏شود ، بهره برداری جنسی در همه جا ممنوع ، چون راه چشم را که نافذترین کانال حسیِ مردان است، نمی‏توان سد کرد. 

 

 حجاب و استحکام خانواده‏ 

خانواده با اهمیت‏ترین نهاد اجتماعی است‌ ، خانواده کانون عشق و امید و تحقق آرزوهای آدمی و مرکز تولّد و پرورش نسل بشر است ؛ به گونه‏ای که هیچ جامعه‏ای نمی‏تواند بدون خانواده پایدار بماند.

 

 در معارف الهی خانواده مهم‏ترین جایگاه پرورش انسان است ، قرآن کریم همسران را « لباس » یکدیگر می‏داند و بدین ترتیب نقش هر یک را معین می‏کند ، زن و شوهر نزدیک‏ترین افراد به یکدیگرند و چون لباس ، یکدیگر را از آفات و آسیب‏های عفت سوز و ایمان برانداز حفظ می‏کنند. افزون بر این ، آن‏ها مانند لباس ، مایه وقار و آراستگی یکدیگرند ، بی‏تردید این نقش در پرتو تفاوت زن و شوهر شکل می‏گیرد.

 

غریزه جنسی یکی از علل مهم ازدواج و به وجود آمدن خانواده است؛ اما برای پایداری‏اش کافی نیست ، بعد از ازدواج به تدریج با گذر زمان اهداف جدید شکل می‏گیرد ؛ خواسته‏های زیستی و جنسی اندک اندک جای خود را به نیازهای روانی و امنیتی و عاطفی و شناختی می‏دهد و دیگر سرمایه عشق ورزی به تنهایی برای تأمین اهداف خانواده و خواسته‏ها کافی نیست.

 

 نخستین شرط دستیابی بدین اهداف و تامین خواست‏های جدید ، آن است که زن و شوهر از هویت و خواست‏های فردی دست شویند و به سوی پی ریزی هویتی جمعی گام بردارند . چنانچه هر کس فقط خواهش خویش را پی گیرد؛ زن در جهت تجمل و خودنمایی و مورد پسند واقع شدن در اجتماع و جلب توجه مردان گام بردارد ؛ در دغدغه مقبولیت خویش فرو رود و نقش مادری را به فراموشی سپارد و از آن سوی مرد در اندیشه رسیدن به تمکین‏های نوتر و پر رونق‏تر به سر برد و نقش پدری را فراموش کند ، بنیان خانواده بر باد می‏ رود.

 

 بی‏تردید کانون خانواده با اموری چون توجه به لباس و بدن و روی و موی و انگشت نما شدن و مشخص‏تر معرفی کردن خود ، پیوند تنگاتنگ دارد و پرداختن بدین امور و فراموش کردن اهداف خانواده و نیازهای برتر، پایه‏های خانواده را متزلزل می‏سازد. 

 

حجاب و مسؤولیت پذیری‏ 

هر کس در برابر خود و دیگران مسؤول است ، انجام موفقیت‏آمیز مسؤولیت به استعداد و برخورداری از توانمندی‏های متناسب و ظرفیت‏های روان شناختی و جسمی نیاز دارد ، توفیق در پاره‏ای از مسئو لیت‏ها و حتی سپردن برخی از مسئولیت‏ها به حجاب تکیه دارد و افرادی که بی‏حجابی پیشه می‏کنند، توان انجام آن را ندارند.

 

 این گروه ناگزیر باید به خویش پردازند و چنان که امروزه مشاهده می‏کنیم چاره‏ای ندارند جز آن که انجام آن مسئولیت‏ها را به دیگران و حتی مردان بسپارند.

 

 این افراد ، افزون بر آن که خود به دلیل ناتوانی یا شانه خالی کردن از انجام دادن مسئولیت‏های فردی باز می‏مانند ، با روحیه و وضعیت بدنی خاص خویش محیط را آلوده و موقعیت را برای فعالیت مسئولیت پذیرانه نامساعد می‏سازند ، بر این اساس ، بازدهی فعالیت‏های خانوادگی و اجتماعی را کاهش می‏دهند و حتی دقت عمل را دچار اختلال می‏کنند.

 

 به عبارت دیگر ، این افراد خود ناتوان می‏مانند و دیگران را نیز از انجام دادن تعهدات و مسئولیت‏هاشان باز می‏دارند.

 

فرد بی‏حجاب با رعایت نکردن این شرط در واقع از قبول مسئولیت خودداری ورزیده ، در پی خواسته‏های خود می‏رود و حتی دیگران را از انجام تعهدهای پذیرفته شده باز می‏دارد ، بنابراین، حجاب هرگز به معنای محدود کردن حوزه مسؤولیت زن نیست ، حجاب شرط موفقیت در انجام دادن مسئولیت‏ها و سپردن برخی مسؤولیت‏ها است.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی