- ۵ نظر
- ۲۶ دی ۹۵ ، ۱۳:۵۳
نشانم می دهد چادر حیا را
شرف را عصمت جانان ما را
چنان زیبا نموده روی او را
نمی بینی برویش جز صفا را
تو داری مقنعه ای ماه رعنا
بود زیباتر از تاج زلیخا
حیا را او به رخسارت نشانده
صفای دیگری را کرده بر پا
هیچ باغبانی را سرزنش نمی کنند که چرا دور باغ خود حصار و پرچین کشیده است، چون باغ بی دیوار، از آسیب مصون نیست و میوه و محصولی برای باغبان نمی ماند.
هیچ کس هم با نام و بهانه «آزادی» دیوار خانه خود را بر نمی دارد و شبها در حیاطش را باز نمی گذارد، چون خطر رخنه دزد، جدی است.
هیچ صاحب گنج و گوهری هم، جواهرات خود را بدون حفاظ، در معرض دید رهگذران نمی گذارد تا بدرخشد، جلوه کند و چشم و دل برباید، چون خود جواهر ربوده می شود.
وَ تو اے بـانو
هَمیـטּرا بِداטּوبَس⇣
صَدام وجَنگ ومیـטּوتَرکش،
هَمه اش بَهانه بود...
⇦شَهید⇨فَقط خواست ثابت کُند
⇦چادر⇨در این سرزَمیـטּ
تـا بخواهـےفَدایےدارد...